اختلال وسواس جبری چیست؟
کلینیک مایو اختلال وسواس جبری (OCD) را اینگونه تعریف می کند: “افکار و ترس های نامعقول (وسواس) که شما را به انجام رفتارهای تکراری (اجبار) سوق می دهد.” OCD نوعی اختلال اضطرابی است. ممکن است کسی بارها و بارها دستهایش را بشوید ، یا قفل در را بارها و بارها بررسی کند ، یا بارها و بارها جزئیات بی اهمیت را بررسی کند ، نگران این باشد که ممکن است مشکلی پیش آمده باشد.
اختلال وسواس فکری عملی
اختلال وسواس جبری (OCD) یک اختلال روانی است که در آن افراد افکار ، احساسات ، تصاویر یا احساسات (وسواس) ناخواسته و مکرر را تجربه می کنند و در واکنش به رفتارها یا اعمال ذهنی (اجبار) دست می زنند. غالباً فرد مبتلا به OCD اجبارهایی را برای از بین بردن یا کاهش تأثیر وسواس انجام می دهد و عدم انجام آنها باعث ناراحتی می شود. OCD از نظر شدت متفاوت است ، اما اگر درمان نشود ، می تواند توانایی فرد در کار ، مدرسه یا خانه را محدود کند.
تخمین زده می شود که OCD بیش از 2 درصد از بزرگسالان آمریکایی را در برهه ای از زندگی خود تحت تاثیر قرار میدهد و این مشکل می تواند با شرایط دیگری از جمله اختلالات اضطرابی ، افسردگی و اختلالات خوردن همراه باشد. معمولاً برای اولین بار در دوران کودکی ، نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر می شود.
علل ریشه ای وسواس اجباری پیچیده و اغلب عمیق هستند. حالات احتمالی زمینه ای احساسی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
ترس از ناشناخته ها.
ترس از پیامدهای منفی
ترس از کنترل نشدن.
ترس از شکست.
ترس از طرد شدن ، شرمساری ، یا خجالت کشیدن.
ترس از نابودی
علائم
معیارهای تشخیصی DSM-5 برای وسواس شامل وجود وسواس ، اجبار یا هر دو می شود ، در موارد زیر:
وسواس افکار ، تمایلات یا تصاویری مکرر است که به صورت مزاحم و ناخواسته تجربه می شود و برای اکثر مردم باعث اضطراب یا ناراحتی می شود. فرد سعی می کند آنها را نادیده بگیرد ، آنها را سرکوب کند یا با یک فکر یا عمل متفاوت آنها را خنثی کند.
اجبارها رفتارها یا اعمال ذهنی مکرر هستند که فرد در پاسخ به وسواس یا بر اساس قوانین سخت مجبور به انجام آنها می شود. آنها برای مقابله با اضطراب یا ناراحتی یا جلوگیری از رویداد یا موقعیتی ترسناک هستند ، اما به طور واقعی با این نتایج مرتبط نیستند ، یا بیش از حد هستند.
این وسواس ها یا اجبارها بیش از یک ساعت در روز طول می کشد یا باعث ناراحتی یا اختلال بالینی قابل توجهی برای فرد می شود. برای تشخیص OCD ، آنها نباید با اثرات یک ماده یا اختلال روانی دیگر یا شرایط پزشکی بهتر توضیح داده شوند.
جزئیات خاص وسواس می تواند بسیار متفاوت باشد: ممکن است شامل افکار مربوط به آلودگی ، تمایل به نظم ، یا افکار تابو مربوط به جنس ، دین و آسیب به خود یا دیگران باشد.
در پاسخ به وسواس خود ، اکثر افراد مبتلا به OCD به اجبار متوسل می شوند ، که ممکن است شامل رفتارهایی مانند شستشو شود. تنظیم مجدد یا شمارش اشیاء ؛ جستجوی اطمینان ؛ یا چک کردن (برای مثال ببینید آیا اجاق گاز خاموش است یا درب قفل شده است). آنها همچنین می توانند شامل اعمال ذهنی شوند که در ظاهر قابل مشاهده نیستند. اجبار ممکن است به طور موقت احساسات ناشی از وسواس ، از جمله اضطراب ، ناراحتی یا این که چیزی درست نیست را تسکین دهد.
افراد مبتلا به OCD همچنین ممکن است از افراد ، مکانها یا چیزهایی که ممکن است باعث وسواس و اجبار شود اجتناب کنند. آنها همچنین اغلب دارای باورهای ناکارآمد هستند که می تواند شامل افزایش احساس مسئولیت ، عدم تحمل عدم قطعیت ، کمال گرایی یا دیدگاه اغراق آمیز در مورد اهمیت افکار نگران کننده باشد.
افراد مبتلا به OCD در میزان بینش خود نسبت به این بیماری متفاوت هستند. کسی که بینش خوبی دارد ممکن است تشخیص دهد که اعتقادات مربوط به OCD (که به عنوان مثال انجام اجبار از یک رویداد وحشتناک جلوگیری می کند) در واقع درست نیست. کسی که بینش ضعیف تری دارد ممکن است فکر کند که چنین اعتقاداتی درست است یا احتمالاً درست است.
شدت علائم ممکن است در طول زمان متفاوت باشد ، اما این اختلال در صورت عدم درمان می تواند سالها یا دهه ها ادامه یابد.
آیا اختلالات شایع مشترک در OCD وجود دارد؟
افراد مبتلا به OCD اغلب شکل دیگری از بیماری روانی را نیز تجربه می کنند. حدود سه چهارم بزرگسالان مبتلا به OCD ، در برهه ای از زندگی خود ، با اختلال اضطرابی مانند اختلال اضطراب فراگیر یا اختلال هراس تشخیص داده می شوند. بیش از نیمی از آنها با اختلال افسردگی یا دوقطبی تشخیص داده می شوند. طبق DSM-5 ، حداکثر 30 درصد از آنها دارای اختلال تیک هستند. مبتلایان به OCD ممکن است طیف وسیعی از شرایط دیگر را نیز تجربه کنند ، از جمله اختلالات مرتبط مانند اختلال بدشکلی بدن ، تریکوتیلومانیا و اختلال خروج.
چگونه می توان OCD را فعال کرد؟
گاهی اوقات استرس ناشی از یک رویداد تغییر دهنده زندگی مانند مرگ یا طلاق یا سوءاستفاده می تواند باعث ایجاد رفتار اجباری شود. علائم می توانند وسواسی یا اجباری یا هر دو باشند. ممکن است فرد از میکروب ها بترسد ، به نظم در زندگی خود احتیاج داشته باشد ، به عنوان مثال دوباره بررسی کند که آیا وسایل خاموش و قفل شده اند یا خیر.
علل
در حالی که علل وسواس به طور کامل شناخته نشده است ، عوامل خطر ژنتیکی و محیطی وجود دارد. افرادی که والدین ، خواهر و برادر یا فرزندان مبتلا به OCD دارند ، خود در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به آن هستند و مطالعات روی دوقلوها نقش تأثیر ژنتیکی را در ایجاد این اختلال تأیید می کند. سوء استفاده جنسی دوران کودکی و سایر حوادث آسیب زا با خطر بیشتری همراه است.
PANDAS چیست؟
در برخی از کودکان ، عفونت استرپتوکوکی قبل از پیشرفت ناگهانی یا بدتر شدن علائم OCD پیش می آید ، وضعیتی به نام اختلالات عصبی روانی خود ایمنی کودکان که با عفونت های استرپتوکوکی موسوم به PANDAS شناخته می شود.
درمان
وسواس معمولاً با روان درمانی ، دارو یا هر دو به طور همزمان درمان می شود.
اشکال درمانی برای درمان OCD شامل درمان شناختی-رفتاری (CBT) است که برای درمان طیف وسیعی از اختلالات استفاده می شود و نوع خاصی از CBT به نام مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP). در ERP ، فرد مبتلا به OCD ، ابتدا توسط درمانگر هدایت می شود ، در معرض افکار ، چیزها یا موقعیت هایی قرار می گیرد که باعث ایجاد اضطراب می شود یا منجر به وسواس و اجبار می شود و با این کار یاد می گیرد که در اجبارهای معمول شرکت نکند. این رویکرد با هدف کاهش تدریجی اضطراب ناشی از چنین افکار و برخوردهایی انجام می شود تا فرد بتواند علائم OCD را بهتر مدیریت کند.
داروهایی مانند مهار کننده های بازجذب سروتونین (SRIs) و مهار کننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) نیز برای درمان OCD استفاده می شوند. اینها شامل داروی ضد افسردگی قدیمی کلومپرامین و داروهای جدیدتر مانند فلوکستین ، فلووکسامین و سرترالین است. تصور می شود که SSRI ها با افزایش میزان انتقال دهنده عصبی سروتونین در مغز عمل می کنند و معمولاً برای سایر بیماری ها از جمله اختلالات افسردگی و اضطراب تجویز می شوند. ممکن است 12 هفته طول بکشد تا علائم در هنگام استفاده از OCD بهبود یابد.
در اکثر موارد ، وسواس فکری به جای تأثیر واقعیت بر رفتار ، اضطراب فرد (بر اساس تفکر غیر منطقی) است.در موارد وسواس شدید ، برای حمایت از متخصصان پزشکی و بهداشت روانی استفاده کنید.وقتی متوجه شدید که در مورد یک فعالیت بدگمان هستید یا وسواس دارید ، برای جلوگیری از الگوی منفی ، “کد لنگر” به خود بدهید و کنترل و امنیت را ایجاد کنید.
به عنوان مثال ، اگر احساس می کنید برای اطمینان از تمیز بودن دستان خود را چندین بار بی جهت شستشو می دهید ، کافی است یک یا دو بار دستان خود را بشویید ، توجه کنید که آنها قبلاً تمیز شده اند و کد لنگر (که می تواند کلمه یا کلماتی مانند “تمیز!” ، “خوب!” ، “به اندازه کافی خوب!” ، “انجام شد!” ، “بررسی کنید!” ، “موفقیت!” ، “کامل!” ، “ایمن!” یا هر چیز دیگری که یک سیگنال قوی ارائه می دهد) ، با دانستن این که هر بار که این کد را به خود می دهید ، وضعیت تحت کنترل است و مشکلی نیست که کار دیگری انجام دهید.
یک کد لنگر خوب الگوی فکری وسواسی را قطع می کند و امنیت مبتنی بر واقعیت را برای اقدامات جدید فراهم می کند.