چرا افراد در روابط اغلب چیزها را متفاوت می بینند؟
چرا افراد در روابط اغلب چیزها را متفاوت می بینند؟ برخی از مشکلات رابطه نتیجه بیماری روانی، اعتیاد ، سوء استفاده است، اما بیشتر آنها اینطور نیستند.
اکثرا مشکلات رایطه بین افراد خوب و باهوشی ایجاد می شود که فقط چیزها را متفاوت می بینند، آنقدر متفاوت که در حل مسائل مشکل دارند.
این روابط می تواند بین والدین و فرزندان، همسر، پارتنر، برادران و خواهران یا دوستان باشد. اصول روانشناختی در همه این موارد اساساً یکسان است.
چگونه هر دو حق دارند؟
وقتی خانواده هایی را که در تعارض هستند درمان می کنم، اغلب تجربه زیر را دارم.
وقتی به صحبت افراد گوش میدهم، آنها بسیار معقول به نظر میرسند و در عین حال یکدیگر را بسیار غیرمنطقی میبینند. همانطور که هر فرد دیدگاه خود را نسبت به مشکلات توصیف می کند، به نظر می رسد اقدامات آنها به عنوان پاسخی به رفتار ناعادلانه و آزاردهنده شخص دیگر به راحتی قابل درک است. اما این در مورد توصیف شخص دیگر از مشکلات نیز صادق است.
گزارش رویدادهای خاص به ویژه در این زمینه قابل توجه است، زیرا به نظر می رسد گزارش های واقعی از آنچه اتفاق افتاده است، نه تفسیر، و با این حال این دو مجموعه از واقعیت ها معمولاً از جنبه های مهم متفاوت هستند.
از نظر درونی، متوجه میشوم که با هر کسی که صحبت میکند، سر تکان میدهم و بخشی از احساس خود را به اشتراک میگذارم که طرف مقابل عامل مشکل است. اگر آنقدر احمق بودم که واکنشم را بیان کنم، ممکن بود به یکی دیگر از اعضای خانواده برگردم و چیزی شبیه این بگویم: «چطور میتوانی این کار را با او انجام دهی؟ که اشتباه است.
البته، وقتی به یکی دیگر از اعضای خانواده روی میکنم و روایت او را از اتفاقات میشنوم، معمولاً واکنش مشابهی همراه با فکری مانند “اوه، او به آن اشاره نکرده است .” هر دیدگاه بسیار واضح و قانع کننده به نظر می رسد – تا زمانی که دیدگاه دیگر در نظر گرفته شود.
در کنار هم قرار دادن پازل، به درک چگونگی جدا شدن قطعات کمک می کند. چرا گاهی اوقات افراد معقول و با نیت خوب، ادراکات کاملاً متفاوتی از یک موقعیت ایجاد می کنند؟
یکی از دلایل آن تعصب خودخواهانه است : تمایل انسان به تفسیر اطلاعات به گونهای که به نفع برنامههای ما باشد و ما را برای خودمان خوب جلوه دهد. سوگیری خدمت به خود یکی از رایج ترین یافته ها در روانشناسی اجتماعی-شناختی است (شپرد، مالون و سوینی، 2008). همه جا هست و مردم عادی همیشه این کار را می کنند. تعصب خودخواهانه چیزی است که به نظر می رسد آنچه برای ما خوب است از نظر عینی، اخلاقی و کاملاً درست است.
مشکل از کی شروع شد؟
عامل دیگر این است که مردم گاهی اوقات برداشت های متفاوتی از مرزهای حوادث مورد نظر دارند – یعنی نقاط زمانی که در آن قسمت ها شروع و پایان می یابند. یکی از دلایلی که چرا این ادراکات متفاوت است این است که الگوهای تعامل اغلب شامل توالی های رفت و برگشتی است که می توان به این شکل نمودار کرد:
…. B → A → B → A → B → A ….
یک مثال مهم، مجموعه ای از نظرات تحقیرآمیز است که هر فرد به تلافی نظر تحقیر آمیز قبلی توسط شخص دیگر، اظهار نظر خود را در تلافی چیزی که شخص اول دیروز گفته است، می دهد و غیره. در این زنجیره های علیت، هیچ نقطه برشی وجود ندارد که شروع و پایان قسمت ها را مشخص کند، اما مردم اغلب تصور می کنند که وجود دارد. این منجر به اختلاف نظر در مورد زمان شروع یک درگیری و شروع آن می شود.
اختلاف نظرها معمولاً با سوگیری خودخواهانه سازگار است: هر دو نفر معتقدند که این قسمت با رفتار آزاردهنده طرف مقابل شروع شد و رفتار آزاردهنده خودشان به عنوان یک پاسخ موجه و منطقی دنبال شد. آنها مانند دو کودک درگیر دعوا هستند که به هم اشاره می کنند و می گویند: “او شروع کرد!” این احتمال وجود دارد که هیچ کدام دروغ نگویند زیرا هر دو به اعتبار برداشت خود معتقدند.
وقتی شخص A از رفتار شخص B مبهوت می شود و می گوید که این رفتار “بدون دلیل” رخ داده است، احتمالاً دلیلی وجود داشته است، اما قبل از تعریف شخص A از قسمت اتفاق افتاده است. رفتار لزوماً در پاسخ به محرکی که بلافاصله قبل از آن رخ می دهد، رخ نمی دهد. گاهی اوقات تأخیرهای طولانی بین محرک و پاسخ وجود دارد- ما ممکن است در واکنش به یک نظر معمولی منفجر شویم، زیرا در مورد چیزی که آن فرد یک هفته پیش گفته بود عصبانی هستیم.
وقتی این نوع سوء تفاهم در زوجها یا خانوادهها رخ میدهد، آنها اغلب میتوانند با عقب راندن مرزهای قسمتها چیزهای زیادی بیاموزند تا زمانی که بیشتر تاریخچه تعامل را درک کنند. یک سوال مفید این است، “وقتی چنین واکنشی به من نشان دادی چه چیزی در ذهنت بود؟”
انتظارات خودساز
در هر تعامل جدید، رفتار هر فرد تحت تأثیر حافظه او از رفتار گذشته فرد مقابل در موقعیت های مشابه قرار می گیرد. به عنوان مثال، اگر شوهری معتقد است که همسرش ناعادلانه از خرید تجهیزات قبلی او برای یک سرگرمی انتقاد کرده است، ممکن است نسبت به یک سوال بیگناه در مورد کالایی که به تازگی خریده است واکنش نشان دهد. اگر همسر تصور کند که او از یک سؤال کاملاً منطقی آزرده خاطر شده است، ممکن است با عصبانیت به خریدهای قبلی او اشاره کند که معلوم شد استفاده ضعیف از پول آنها بوده است. این واکنش ممکن است ترس اولیه شوهر از مخالفت او با خرید اخیرش را تایید کند، و او را با عصبانیت بیشتر مصمم به دفاع از آن کند – و مشاجره در جریان است.
در این سکانس، شوهر انتظار مشاجره داشت و او هم گرفت، اما نه به دلیلی که فکر می کرد. انتظار او از انتقاد به دلیل دقیق بودن آن تأیید نشد، بلکه به این دلیل که او قبل از وقوع به رفتار مورد انتظار پاسخ داد – و در نتیجه باعث وقوع آن شد.
وقتی مردم انتظار خشم را دارند و خودشان با عصبانی شدن واکنش نشان میدهند، اغلب عصبانیت شخصی را برمیانگیزند که در غیر این صورت ممکن بود از دست آنها عصبانی نمیشد. این یک پیشگویی خود تحقق است، که در آن مردم آنچه را که انتظار دارند استخراج می کنند و سپس باور می کنند که پیش بینی آنها تأیید شده است. برای افرادی که در میان این الگوی تعاملی هستند، دیدن آنچه در حال رخ دادن است دشوار است، اما کاهش سرعت، عقبنشینی، و صحبت کردن درباره مسائل میتواند این الگو را آشکار کند – که ممکن است پیشگیری از آن را در آینده آسان کند.
مشکل در اینجا زمان است – به ویژه، سردرگمی اعضای خانواده در مورد مکان در زمان علل رفتارهای یکدیگر. هنگامی که به نظر می رسد واکنش ها به عنوان پاسخ به زمان حال بی معنی هستند، یک فرضیه این است که مردم به خاطرات گذشته و/یا انتظارات از آینده پاسخ می دهند.
چرا افراد در روابط اغلب چیزها را متفاوت می بینند؟ یادآوری این نکته مفید است که افراد همیشه دلایلی برای رفتار خود دارند، حتی اگر دلایل آن در زمان بروز رفتار قابل مشاهده نباشد. ما معمولاً میتوانیم این اقدامات را با گسترش درک خود از مرزهای اپیزود به عقب در زمان درک کنیم، به طوری که آنها تاریخ مربوطه و در زمان به جلو را در بر گیرند، بنابراین انتظارات مربوطه را در بر می گیرند. وقتی این خاطرات و انتظارات روی میز گذاشته میشوند و مورد بحث قرار میگیرند، اطلاعات لازم برای اصلاح سوء تفاهمها، اطمینان بخشیدن به ترسها، عذرخواهی برای دردی که ایجاد کردهایم و برنامهریزی برای تعامل شفافتر و شادتر در آینده در اختیار داریم.
سایر مقالات