کودکان و اضطراب
اضطراب در بین کودکان و نوجوانان رو به افزایش است. مطالعات نشان می دهد که از هر هشت کودک یک نفر ممکن است اضطراب قابل توجهی را تجربه کند. ناظران آگاه دلایل متعددی را ارائه می دهند. شاید مهمتر از همه ، زندگی کودکان به گونه ای تغییر کرده است که تقریباً بی وقفه ساعت های بیحالی روی صفحه نمایش به هزینه بازی و فعالیت بدنی وجود دارد ، تجربیاتی که از طریق آنها کودکان به طور سنتی از حالت فشرده خارج می شوند ، نگرانی های خود را برطرف می کنند و روابط حمایتی برقرار می کنند. و آنچه در آن صفحه ها وجود دارد ، اغلب فرصتهای جدیدی برای نگرانی جوانان است.
علاوه بر این ، تقریباً در هر حوزه ای از زندگی ، عدم قطعیت بیشتری وجود دارد و عدم قطعیت باعث ایجاد اضطراب می شود. در پاسخ به مجموعه ای از تغییرات اقتصادی و فرهنگی ، والدین امروزه نسبت به والدین یکی دو نسل قبل به طور قابل توجهی بیشتر فرزندان خود را برای رسیدن به این هدف تحت فشار قرار می دهند و بسیاری از کودکان که بار انتظارات بزرگتر را بر دوش می کشند ، نگران برآوردن آنها هستند. علاوه بر این ، کودکان بیش از نسل های قبلی از آنها محافظت می شود ، نه تنها بدون فرصت برای توسعه مهارت های حل مسئله ، بلکه بدون این باور که بتوانند به اندازه کافی با تهدیدهایی که زندگی آنها را تهدید می کند کنار بیایند. فرزندپروری هلیکوپتر باعث ایجاد اضطراب در کودکان می شود.
کودکان چه زمانی ظرفیت نگرانی را در خود پرورش می دهند؟
اضطراب به میزان مشخصی از رشد شناختی نیاز دارد. نوزادان تازه متولد شده دارای ترس های داخلی هستند ، اما مدتی طول می کشد تا ظرفیت اضطراب-نگران احتمال وقوع پیامدهای بد آینده-آنلاین شود. تخیل لازم است ، و این ظرفیت به وضوح در توسعه بازی های تظاهرآمیز ظاهر می شود که در حدود 2 سالگی ظاهر می شود.
بسیاری از مشاهدات روزمره و بسیاری از مطالعات نشان می دهد که تقریباً در سن 8 ماهگی ، نوزادان از جدا شدن از مادر یا سایر مراقبین خود ترس دارند و به آنها چسبیده می شوند. در حقیقت ، واکنش کودکان نوپا نسبت به جدایی کوتاه مدت از والدین یا سرپرست معمولاً به عنوان آزمونی برای قدرت دلبستگی مورد استفاده قرار می گیرد. اضطراب جدایی بین سنین 18 ماه تا 3 سال یک مرحله رشد طبیعی است. اضطراب جدایی اگر در دوران مدرسه ادامه پیدا کند و باعث ترس کودکان از ترک خانه یا گم شدن شود ، مشکل ساز می شود.
کودکان نگران چه چیزی هستند؟
کودکان نگران هستند و با نگرانی های خود احساس تنهایی می کنند. اوایل ، آنها نگران سایه ها ، ارواح و هیولاها یا موجودات خیالی زیر تخت یا کمد هستند. آنها نگران آتش سوزی و بلایا و سایر رویدادهایی هستند که نمی توانند کنترل کنند. وقتی در دوران کودکی به دنیای بزرگتری نقل مکان می کنند ، نگران خانواده خود ، به ویژه والدین خود هستند. آنها نگرانند که مشاجره بین والدینشان به معنای طلاق و پایان خانواده باشد. آنها نگران مرگ یا رفتن یکی از والدین ، مجبور به انتخاب بین والدین و محل زندگی خود هستند. کودکان ممکن است قسمت هایی از مکالمات بین والدین یا دیگران را بشنوند ، به نتیجه گیری های غیر منطقی اما نگران کننده برسند و زمان زیادی را صرف سکوت درباره رویدادهایی کنند که درک کاملی از آنها ندارند.
کودکان نگران مدرسه هستند ، در مورد فراخوانی در کلاس ، گرفتن نمرات بد و بدست آوردن معلمان بد نگرانی دارند. آنها نگران دیر رسیدن هستند. آنها نگران تیراندازان مدرسه هستند و نگرانی آنها اغلب با “تمرینات تیراندازی” مکرر که مدارس باید انجام دهند ، تقویت می شود. کودکان نگران پذیرفته شدن و دوست داشتن همسالان خود ، مورد آزار قرار گرفتن یا تحقیر شدن ، محروم شدن از مکالمات آنلاین و مهمانی های واقعی و از دست دادن دوستان هستند. آنها همچنین نگران اشتباه کردن و خوشحال نکردن والدین خود یا برآورده نشدن انتظارات والدین از آنها نیستند.
مطالعات نشان می دهد که حتی در بین نوجوانان ، مواجهه با تعارض منفی بین والدین با تهدید احساس امنیت کودکان ، اضطراب را در کودکان ایجاد می کند. اضطراب باعث ایجاد هوشیاری بیش از حد می شود و در نتیجه مواجهه با تعارض ، توجه آنها به سمت ناسازگاری منفی سوق پیدا می کند و علت نگرانی آنها را تقویت می کند. کودکان در هر سنی در دنیای اطراف خود غرق شده اند و نگران دنیای بزرگتر نیز هستند. آنها ممکن است نگران مشکلات مالی خانواده خود باشند – یا چشم اندازهای خودشان برای یافتن شغل. آنها نگران تروریست ها و اثرات تغییرات آب و هوایی هستند. نگرانی های معمولی با خواب ، رفتن به مدرسه یا توجه در مدرسه یا انجام فعالیت با دیگران مشکل ساز می شوند.
اضطراب در کودک چگونه است؟
اضطراب یک مشکل رایج در بین کودکان امروزه است. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری گزارش می دهد که 7 درصد از کودکان 3 تا 17 ساله دارای اختلال اضطرابی تشخیص داده شده هستند. میانگین سن شروع 11 سال است. با این حال ، بسیاری معتقدند که اضطراب در کودکان بسیار کم تشخیص داده شده و کمتر شناخته شده است. کودکان اغلب با پرسیدن سوالات مکرر “اگر چه” – “اگر آتش سوزی شود؟” اگر مریض شوی چی؟ ” توضیحات منطقی و تلاش برای اطمینان بخشی کافی نیست. کودکان ممکن است با ابراز نگرانی در مورد رویدادی که در آینده بسیار دور است ، اضطراب خود را نشان دهند. آنها ممکن است بیش از حد یا غیر ضروری عذرخواهی کنند و نگران باشند که آیا دیگران دلایلی برای ناراحتی از آنها دارند.
و سپس همه تظاهرات فیزیکی اضطراب وجود دارد – عصبانیت عمومی ، تپش قلب ، سردرد ، معده ، و عدم احساس خوب برای رفتن به مدرسه. اضطراب می تواند مشکلاتی را برای خوابیدن یا خواب ماندن ایجاد کند ، یا می تواند خواب را با کابوس های شبانه مختل کند. همچنین می تواند به عنوان مشکلاتی در به خاطر سپردن چیزها یا تمرکز روی چیزها ظاهر شود. امتناع از مدرسه یک مشکل رایج در بین کودکان مبتلا به اضطراب است. ممکن است به این شکل باشد که نمی خواهید صبح ها از تخت خواب بلند شوید. عملکرد ضعیف مدرسه می تواند نشانه نگرانی کودک باشد. از آنجا که اجتناب یک رویکرد متداول است ، اگر ناسازگار باشد ، در شرایط ایجاد کننده اضطراب ، کودکان مضطرب ممکن است مایل نباشند در تجربیاتی که دیگران مشتاقانه از آن استقبال می کنند-رفتن به خانه دوستان ، یا گردشهای خانوادگی یا تعطیلات شرکت کنند. امتناع از جدایی از والدین نشانه شایع اضطراب در کودکان است.
چه نوع اضطرابی در کودکان شایع است؟
کودکان می توانند فوبیای خاصی ایجاد کنند یا می توانند اختلالات اضطرابی گسترده تری ایجاد کنند. به ندرت ، آنها می توانند اختلال وسواس را نشان دهند. در موارد شدید ، ممکن است دچار جهش انتخابی شوند. اما شایع ترین آنها اضطراب جدایی ، اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب فراگیر است. اضطراب جدایی طبیعی است – در کودکان نوپا. وقتی والدین اتاق را ترک می کنند یا آنها را در مهد کودک رها می کنند ، دچار اضطراب می شوند. اما آنها می توانند منحرف شوند و ناراحتی ای که نشان می دهند فروکش می کند. اضطراب جدایی یک اختلال در کودکان مدرسه ای است که می توانند طاقت جدایی از والدین خود را داشته باشند یا از رفتن به خانه برای رفتن به مدرسه خودداری کنند. این بیماری بیشتر در کودکان 7 تا 9 سال شایع است.
اختلال اضطراب اجتماعی که گاهی اوقات فوبی اجتماعی نیز نامیده می شود ، بیشتر در بین کودکان بزرگتر شایع است. آنها اضطراب و خودآگاهی بیش از حد را در شرایط عادی اجتماعی نشان می دهند. آنها ترس از مشاهده شدن و قضاوت شدن دارند. این می تواند بچه ها را از رفتن به مدرسه یا انجام هرگونه فعالیتی که آنها را در معرض توجه قرار می دهد ، منع کند ، مانند صحبت در کلاس یا حتی خواندن یک قطعه در صورت درخواست برای انجام این کار. اختلال اضطراب اجتماعی نشان دهنده نگرانی خاصی است – قضاوت منفی دیگران – و فقط در محیط های اجتماعی آشکار می شود.
برخلاف اختلال اضطراب اجتماعی ، که یک نگرانی خاص را منعکس می کند – قضاوت منفی دیگران – و فقط در محیط های اجتماعی رخ می دهد ، اختلال اضطراب فراگیر می تواند هر دوره طولانی نگرانی را در هر یک از حیطه های اصلی زندگی – سلامت ، خانواده ، خانه ، شامل شود. دوستی های مدرسه ، بلایای طبیعی ، محیط زیست. این بیماری با علائم جسمی مانند عصبانیت و مشکل خوابیدن و همچنین مشکل در تمرکز همراه است. هر دو نوع اضطراب قابل درمان با روان درمانی هستند.
چه چیزی کودکان را در برابر اضطراب آسیب پذیر می کند؟
اگر کودکان با خلق و خوی لمس کننده بازدارندگی رفتاری متولد شوند ، می توانند در برابر اضطراب آسیب پذیر باشند. آنها با کمال میل محیط خود را کاوش نمی کنند و ممکن است تجربیات جدیدی را تهدید کنند زیرا آمیگدال بسیار واکنش پذیر است یا مدارهایی که آمیگدال ، هیپوکامپ و قشر پیش پیشانی را متصل می کند محرک های مکرر را تشخیص نمی دهد. مطالعات نشان می دهد که تقریباً 20 درصد از کودکان قفقازی با چنین خلق و خوی واکنشی متولد می شوند و آنها را به خجالتی بودن ، کمرویی و اضطراب متمایل می کنند. با وجود این ، با وجود چنین کج خلقی به سمت اضطراب ، نحوه واکنش والدین به خلق و خوی فرزندان است که بر پیشرفت اضطراب تأثیر می گذارد. اقدامات آنها می تواند از اضطراب جلوگیری کرده یا به آن ادامه دهد. در مطالعات طولانی مدت کلاسیک بر روی چنین کودکانی ، جروم کاگان ، روانشناس دریافت که اگر به آنها اجازه داده شود تا طاقچه تطبیقی خود را پیدا کنند ، رشد می کنند و عملکرد خوبی دارند.
کودکان می توانند از طریق تجربیات اولیه آسیب زا به اضطراب دست پیدا کنند. یا ممکن است به طور مداوم در معرض شیوه های فرزندپروری قرار گیرند که نگرانی های والدین را منتقل می کند ، که مهارتهای حل مسئله را محدود می کند یا باعث ایجاد شک و تردید در خود می شود. عدم تجهیز کودکان برای ورود به بزرگسالی یک مشکل ویژه در میان هزاره ها و جنرالزرس است.
همچنین ، کودکان ممکن است از طریق قرار گرفتن بیش از حد در مورد اطلاعات نگران کننده – بحران های اقتصادی ، گرم شدن کره زمین ، تحولات سیاسی مضطرب شوند. علاوه بر این ، در حالی که مقداری از اضطراب طبیعی است و کودکان ممکن است برای یادگیری به منظور کمک به یادگیری به کمک نیاز داشته باشند ، طبیعتاً در میزان آگاهی و حساسیت به اجزای فیزیکی اضطراب متفاوت هستند. برخی از کودکان ممکن است فقط بیشتر احساس اضطراب کنند.
همچنین اجماع گسترده ای وجود دارد که ظهور رسانه های اجتماعی با سطوح بالای اضطراب در جوانان ، به ویژه در نوجوانی ، ارتباط دارد. علیرغم امکان ایجاد ارتباط ، این فناوری با ارائه ابزارهای جدید برای اندازه گیری اجتماعی ، فرصت های بی وقفه برای مقایسه اجتماعی و راه های جدید برای محرومیت و زورگویی اجتماعی ، اضطراب اجتماعی را افزایش می دهد. و از آنجا که رسانه های اجتماعی هرگز متوقف نمی شوند ، می توانند ترس از دست دادن و شک در مورد خود کفایی را ایجاد کنند که در اضطراب ظاهر می شود. در اینجا یک طنز مهم در مورد رسانه های اجتماعی باید در نظر بگیرید: بسیاری از مطالعات نشان می دهد که این احساس در واقع احساس انزوای کودکان را افزایش می دهد. انزوا ، به نوبه خود ، درک تهدید را بزرگ می کند ، جایی که اضطراب از آنجا شروع می شود.
آیا والدین مضطرب هستند کودکان هم مضطرب می شوند؟
اگر والدین مضطرب باشند ، کودکان می توانند مضطرب شوند ، اما این به هیچ وجه نشان نمی دهد که چگونه این اضطراب منتقل می شود. غالباً اضطراب از طریق مجموعه ای از شیوه های والدین به کودکان منتقل می شود – صحبت با کودکان در مورد نگرانی های بزرگسالان ، محروم کردن کودکان از یادگیری مهارت های مقابله ای و از طریق رفع اضطراب کودکان. اضطراب ، با بار سنگینی از ناراحتی های جسمی و شناختی ، یک حالت طبیعی ذهنی است و مانند همه تجربیات احساسی ، کودکان از یادگیری راه های سازنده برای مقابله با این ناراحتی سود می برند.
اما اغلب ، والدین معاصر فرزندان خود را در برابر اضطراب محافظت می کنند و از فرزندان در جلوگیری از شرایط ایجاد کننده اضطراب محافظت می کنند. نتیجه نشان می دهد که کودکان مضطرب و عدم تحمل عدم قطعیت هستند ، هرگز یاد نمی گیرند چگونه با این ناراحتی راحت شوند ، چگونه با وجود آن ادامه دهند یا چگونه با مشکلی که منبع اضطراب است مقابله کنند.
آیا برخی شیوه های فرزندپروری وجود دارد که کودکان را در برابر اضطراب آسیب پذیر کند؟
به طور کلی ، والدینی که با قانون مشکل دارند ، مشکلات مداوم در روابط یا مشکلات مکرر در مدیریت زندگی خود و یا هر یک از خواسته های بزرگسالی ، مستعد ایجاد اضطراب در فرزندان خود هستند. به طور مشابه ، والدینی که به وعده های خود به فرزندان خود عمل نمی کنند یا رفتارشان با آنها نامنظم و غیرقابل پیش بینی است ، قوی تر از کلمات می توانند بیان کنند که آنها بعنوان سرپرست غیرقابل اعتماد هستند. اضطراب یک واکنش کل بدن به تهدید است. این تنها زمانی از بین می رود که مردم احساس امنیت می کنند – هنگامی که کودکان می دانند که بزرگسالان قادر به مراقبت از کودکان هستند و می توانند از طریق منابع خود با چالش های زندگی کنار بیایند.
به طور خاص ، والدینی که به فرزندان خود اجازه آزمایش و شکست نمی دهند ، یا وظایف دشواری را از آنها بر عهده می گیرند ، بجای اینکه مربیگری و تشویق از حاشیه را ارائه دهند ، کودکان را برای اضطراب آماده می کنند. والدینی که به فرزندان خود اجازه نمی دهند تا حدی از ناراحتی راحت شوند نیز چنین هستند. تنها با یادگیری این که ناراحتی قابل تحمل است (بدون گفتن چیزی که انتظار می رود) ، کودکان می توانند راه خود را از طریق آن پیدا کرده و با اطمینان خاطر از امنیت خود در بسیاری از شرایط بیرون بیایند.
چگونه می توانم بفهمم که فرزندم در مدرسه مضطرب است؟
عملکرد مدرسه اغلب یک فشارسنج خوب برای سلامت روان کودکان است. اضطراب می تواند توانایی توجه کودکان را در مدرسه از بین ببرد و مشارکت در کلاس و همچنین نمرات ممکن است آسیب ببیند. بنابراین ممکن است قدرت تمرکز بر تکالیف یا کارهای دیگر ، یا حتی به خاطر سپردن انجام آنها را داشته باشید. معلمان معمولاً ناظر خوبی بر الگوهای کودکان هستند و سریعاً تغییرات تمرکز ، مشارکت و عملکرد را تشخیص می دهند.
مکالمات دوره ای با معلمان می تواند اطلاعات فاش کننده ای در مورد رفتار کودکان ایجاد کند که در غیر این صورت برای والدین نامرئی است. علاوه بر این ، والدینی که هر روز چند دقیقه چیزهای دیگر را کنار می گذارند تا به طور منظم با فرزندان خود در مورد آنچه در ذهنشان است و در زندگی آنها می گذرد صحبت کنند ، در موقعیت ممتازی قرار دارند که در صورت بروز نگرانی مستقیماً آنها را بشنوند. این شاید تنها راهی باشد که آنها در مورد تجربیاتی مانند قلدری ، که اغلب از توجه معلمان و مدیران اجتناب می کنند ، یاد می گیرند ، اما انگیزه ای قوی برای رفتن به مدرسه ندارند.
آیا کودکان تا به حال بر اضطراب خود غلبه کرده اند؟
متأسفانه اگر نگرانی ها برطرف نشود ، کودکان به مراتب بیشتر از ترس های خود رشد می کنند. اضطراب به عنوان یک علامت در نظر گرفته می شود – دروازه ای برای سایر مشکلات بهداشت روانی. هرچه زودتر به آن پرداخته شود ، احتمال اینکه منجر به مشکلات جدی روانی شود کمتر است. بدون درمان ، اضطراب می تواند تداوم داشته باشد ، با عملکرد و رشد اجتماعی کودکان تداخل داشته باشد و زندگی خانوادگی را به هم بریزد. این امر نه تنها به اضطراب آینده بلکه به افسردگی ، مصرف مواد و خطر خودکشی منجر می شود. در مورد درمان ، اگر کودکان مهارت های شناختی را برای به چالش کشیدن نگرانی بیاموزند و تخیل ترسناک خود را مهار کنند ، بسیار مفید است.
بهترین درمان برای کودک مبتلا به اضطراب چیست؟
داده ها واضح است: بسیاری از مطالعات نشان می دهند که بهترین راه برای درمان مشکل رو به رشد اضطراب دوران کودکی – بهتر از دارونما ، بهتر از روش های دارویی – درمان رفتاری شناختی (CBT) است. این ابزار ابزاری برای خلع سلاح اضطراب در طول عمر به کودکان می دهد. با همکاری یک درمانگر ، معمولاً در یک دوره 12 جلسه ای ، کودکان توانایی مواجهه با نگرانی های خود را به دست می آورند. آنها می آموزند که چه چیزی باعث ایجاد اضطراب آنها می شود و می فهمند که تصورات تهدیدی که سیگنال های پریشانی را در سراسر بدن آنها ارسال می کند با این وجود نادرست است.
آنها یاد می گیرند که چگونه این تصورات را به طور منطقی به چالش بکشند و الگوهای تفکر منفی را الگوهای مثبت جایگزین کنند. CBT به افراد مضطرب می آموزد که اعتقادات خود را زیر سوال ببرند و بیاموزند که موقعیت های ترسناک ایمن هستند. یکی دیگر از درمانهای معتبر ، قرار گرفتن در معرض درمان ، به ویژه برای هراس و اضطراب اجتماعی است. در یک محیط امن ، کودکان به تدریج با عنصری که باعث ترس آنها می شود آشنا می شوند ، تا زمانی که مدت زیادی به آن واکنش نشان ندهند. بسیار تأثیرگذار است.
درمان تعدیل سوگیری توجه (ABMT) یک درمان نوظهور است. این بر اساس تحقیقاتی است که نشان می دهد کودکان و بزرگسالان مبتلا به اضطراب بیش از حد با رویدادهای منفی در محیط خود مانند چهره های ناراحت یا عصبانی هماهنگ هستند. آنها ترجیحاً توجه می کنند و به آنها وزن می دهند و از محرک های خنثی یا حتی مثبت چشم پوشی می کنند. چنین سوگیری شناختی نسبت به تهدید باعث ایجاد اضطراب آسیب شناختی می شود. در جلسات مختصر و مبتنی بر صفحه نمایش ، یک سری عکس از بازیگران که حالات چهره خاصی را ایجاد می کنند به کودکان نشان داده می شود. ABMT توجه را از تهدید بازآموزی می کند و از تحریک بیش از حد آمیگدال که باعث ایجاد هشدارهای عصبی می شود جلوگیری می کند.
اضطراب چگونه بر رشد کودک تأثیر می گذارد
اضطراب در شرایطی که کودکان و خانواده ها استرس های زیادی را تجربه می کنند ، استرس را بر رشد می افزاید – و کودکان راه کمتری برای بازی و سایر فعالیت هایی که فشار را از بین می برد ، دارند. اگر والدین یا دیگران نگرانی های کودکان را برطرف کنند و به جوانان اجازه دهند از شرایطی که باعث نگرانی می شود اجتناب کنند ، کودکان از دست دادن تجربیات برای رشد کامل اجتماعی و احساسی ضروری هستند. علاوه بر این ، کودکان راهی برای کشف نحوه خلع سلاح نگرانی های خود ندارند و نمی آموزند چگونه با عدم اطمینان زندگی کنند. تسلیم شدن در ترس به کودک کمک نمی کند تا مشکلی را که باعث ایجاد اضطراب می شود را بیاموزد.
آیا چیزهایی برای گفتن به کودک مضطرب وجود دارد؟
مشکلات بهداشت روانی منزوی هستند و کودکان با دانستن این که در تجربه نگرانی خود تنها نیستند و اینکه هر فرد روی زمین در برخی مواقع اضطراب را تجربه می کند ، منفعت می برند. کودکان با شنیدن داستان های بزرگسالان تحسین شده ای که با نگرانی هایی مشابه آنها روبرو شده اند و راه هایی برای کنار آمدن با چنین نگرانی هایی پیدا کرده اند ، شجاعت می یابند.
کارشناسان والدین را تشویق می کنند تا به جای رفع نگرانی از کودکان ، به آنها کمک کنند تا نگرانی های خود را برطرف کنند تا با تسلیم شدن در پریشانی ، اضطراب کودک را کاهش ندهند. اجازه دادن به کودکان برای کنار گذاشتن از فعالیتهایی که باعث ایجاد ناراحتی در اضطراب می شوند ، احساس تهدید را تقویت می کند ، کودکان را از تجربیاتی که برای رشد مهم هستند محروم می کند و کودکان را از احساس خودکارآمدی ناشی از تسلط بر چالش های کوچک و بزرگ زندگی باز می دارد. تسلیم شدن در ترس کار نمی کند. مطالعات نشان می دهد که این محصول مضر است – اضطراب کودکان را افزایش می دهد. بچه ها وقتی به آنها نشان داده می شود که چگونه نگرانی های خود را خلع سلاح کنند یا تشویق می شوند راه های خودشان را برای این کار کشف کنند ، بهترین کار را می کنند.
دغدغه های کودکان را نادیده گرفته یا تحقیر نکنید. اگر آنها نگران چیزی هستند ، نگران کننده است. سعی نکنید با توجه به نگرانی های کودکان – بدون نشان دادن نحوه انجام آنها – صحبت کنید. به همین ترتیب ، به آنها نگویید آرام شوند ؛ به آنها نشان دهید چگونه (یادگیری تنفس عمیق یکی از م toolsثرترین ابزارهایی است که می توان تصور کرد ؛ این امر مستقیماً عصب پاراسمپاتیک را تحریک می کند تا علائم جسمی اضطراب را آرام کند. از کودکان بخواهید حباب ها را بکشند یا “شمع” های نوک انگشتان شما را دم بزنند.
بهترین راه برای کمک به کودک در مدیریت اضطراب چیست؟
طبق نظرسنجی های انجمن روانشناسی آمریکا ، والدین به طرز نگران کننده ای از اضطراب کودکان بی اطلاع هستند. کودکان ممکن است از ناراحتی خود احساس شرم کنند. این چیزی نیست که روی میز شام اعلام شود. یا والدین آنقدر سرشان شلوغ است كه توجه كامل به آن لحظاتی كه فرزندانشان به دنبال راهی برای محرمیت هستند ، ندارند. وقتی شخص دیگری تلفن همراه خود را در دست دارد ، شنیدن آن سخت است. گاهی اوقات والدین احساسات کودکان را نادیده می گیرند و اطمینان دادن به یک کودک نگران کننده “هیچ چیز برای نگرانی وجود ندارد” نفی کننده است ، نه اطمینان بخش و نه مفید. اما مواردی وجود دارد که والدین می توانند برای کنترل اضطراب کودک انجام دهند:
- به نگرانی ها گوش دهید. احساسات کودکان را نادیده نگیرید فقط احساس شنیدن آرامش بخش است.
- سواد عاطفی را تشویق کنید. اضطراب را به شیوه متناسب با سن به کودکان بیاموزید. به آنها بیاموزید که با علائم جسمی – برانگیختگی و عصبانیت – و یک نگرانی ذهنی خود را نشان می دهند اجازه دهید آنها عادی خود را بدانند ، اما گاهی اوقات برتری می یابد. بسیاری معتقدند که مفهوم هشدارهای کاذب مفاهیم مفیدی است.
- قرار گرفتن کودکان در معرض اخبار بلایا و حوادث فاجعه بار را محدود کنید. سرانجام کودکان توانایی شناختی خود را برای مدیریت چنین اطلاعاتی توسعه می دهند ، اما تکرار مداوم حس تهدید را افزایش می دهد.
- برای روابط زمان بگذارید. اضطراب زمانی به وجود می آید که کودکان احساس امنیت نکنند. روابط همه نوع – با والدین ، با دیگر اعضای خانواده ، با همسالان ، با معلمان – پادزهر طبیعی اضطراب هستند.
- بازی و فعالیت بدنی را تشویق کنید. تنش بدنی که اضطراب ایجاد می کند اغلب می تواند با بازی و ورزش از بین برود. اطمینان از این که کودکان از فرصت های منظمی برای انجام چنین فعالیت هایی برخوردارند ، به آنها ابزار مهمی برای تنظیم احساسات و مدیریت سلامت روانی خود می دهد.
- مهارت های خاصی را برای از بین بردن ناراحتی که اضطراب ایجاد می کند ، ارائه دهید. تنفس عمیق را به بچه ها بیاموزید که اعصاب زنگ خطر را تحت فشار قرار می دهد.
- به کودکان خود کمک کنید تا با ناراحتی ناشی از اضطراب روبرو شوند تا بدانند که آنها را از بین نمی برد ، به جای اینکه به آنها اجازه دهید از موقعیت هایی که باعث نگرانی می شود اجتناب کنند. به
• نگرانی های خود را برای خود نگه دارید. آنها را با فرزندان خود به اشتراک نگذارید.