
آیا میتوانیم از خودکشی و خودآزاری جلوگیری کنیم؟
کاهش خطر خودکشی شامل مجموعهای از اقدامات است که باید بهطور مداوم اجرا شوند. خودآزاری و خودکشی از جمله چالشهای مهم بهداشت عمومی هستند، اما پیشبینی دقیق این موارد در سطح فردی واقعاً دشوار است. بهعنوان مثال، هرچند خودآزاری یک عامل خطر برای خودکشی محسوب میشود، اما نسبت افرادی که به افکار خودکشی دچارند و در نهایت اقدام به خودکشی میکنند، کمتر از یک در ۲۰۰ است.
اهمیت مراقبت از سلامت روان
بهطور کلی، توجه به سلامت روان، ارتباط خوب با خانواده و پیگیری مستمر میتواند به کاهش خطر خودکشی کمک کند. همچنین، آموزش عمومی و اقداماتی برای محدود کردن دسترسی به وسایل آسیبرسان نیز بسیار مؤثر است.
آمار نگرانکننده
هر سال بیش از ۷۰۰,۰۰۰ نفر به دلیل کشتن خودش جان خود را از دست میدهند و بسیاری دیگر به خودآزاری دچار هستند. به همین دلیل، تلاشهای گستردهای برای پیشبینی و پیشگیری از این دو موضوع در حال انجام است.
عوامل خطر
عوامل خطر کلیدی برای خودآزاری غیرکشنده شامل جنسیت زن، سن پایین، حمایت اجتماعی ضعیف، رویدادهای مهم زندگی، فقر، بیکاری، طلاق و سابقه بیماریهای روانی است. در مورد خودکشی، عوامل خطر شامل جنسیت مرد، حمایت اجتماعی ضعیف، بیماریهای مزمن دردناک و سابقه خانوادگی خودکشی میشود. در هر دو مورد، دسترسی به وسایل آسیبرسان نیز نقش مهمی دارد.
ارتباط بین بیماریهای روانی و خودکشی
خودکشی بهویژه با بیماریهای روانی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی ارتباط دارد. افرادی که به خودآزاری میپردازند، ۳۰ برابر بیشتر در معرض خطر خودکشی کامل در چهار سال آینده هستند.
پیشبینی
با وجود ارتباط بین عوامل خطر و خودکشی، باید گفت که پیشبینی دقیق در سطح فردی غیرممکن است. بسیاری از افرادی که دارای این عوامل خطر هستند، هرگز اقدام به کشتن خود نمیکنند. بهعنوان مثال، در یک مطالعه از نزدیک به ۵۰۰۰ بیمار روانپزشکی، تنها ۳۵ مورد از ۶۷ خودکشی پیشبینی شده بود، در حالی که بیش از ۱۲۰۰ پیشبینی نادرست وجود داشت.
چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
اگرچه پیشبینی دقیق خودکشی در سطح فردی ممکن نیست، اما ارزیابیهای بالینی و گفتگوهای عمیق با افرادی که در بحران هستند، میتواند بسیار مؤثر باشد. این ارزیابیها به ما کمک میکند تا درمان مناسبی ارائه دهیم و حمایت لازم را به افراد در بحرانهای روانی ارائه کنیم.
درمان و حمایت
درمانهای مؤثر برای افسردگی و اختلالات دیگر، به ویژه در مراقبتهای اولیه، حیاتی هستند. بهعلاوه، درمانهای روانشناختی مانند CBT و DBT میتوانند به افراد کمک کنند تا مهارتهای مقابلهای را یاد بگیرند و از خودآزاری جلوگیری کنند.
اقدامات بهداشت عمومی
از منظر بهداشت عمومی، آموزش عمومی و محدود کردن دسترسی به وسایل آسیبرسان بسیار مهم است. بهعنوان مثال، مقرراتی که فروش استامینوفن (پاراستامول) را محدود میکند، میتواند به کاهش آسیبهای ناشی از مصرف بیش از حد کمک کند.
نتیجهگیری
در نهایت، مراقبت از سلامت روان، تعاملات خانوادگی و اقدامات بهداشت عمومی باید در اولویت قرار گیرد. این مسائل تنها مختص افرادی که به خودآزاری یا کشتن خود فکر میکنند نیست، بلکه برای جامعه بهطور کلی ضروری است. در واقع، از هر چهار نفر، یک نفر در مقطعی از زندگی خود دچار بیماری روانی میشود. بنابراین، باید به این موضوع بهعنوان یک چالش مشترک نگاه کنیم و به همدیگر کمک کنیم.
نوشته های مرتبط